سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستیِ برادران دنیایی، بر اثر زودْ گسلیِ علل آن، گسسته می شود . [امام علی علیه السلام]
قرآن سه بعدی گالری تصاویر کتابخانه گزارش زنده راهنمایی کانون گفتگوی قرآنی
صفحه اصلی | اعتقادی | قرآنی | تاریخی | حقوق زنان | اخلاق و عرفان | احکام قرآنی | مشاوره | فرهنگی و آموزشی | چند رسانه ای | ویترین | درباره ما | ارتباط با ما
منظور از دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ در آیه ی زیر چیست ؟

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیاتِنَا لَا یوقِنُونَ(النمل/82)

پاسخ:

سلام بر شما

وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ (نمل/82)
هنگامى که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند) جنبنده‏اى را از زمین براى آنها خارج مى‏کنیم که با آنها تکلم مى‏کند و مى‏گوید: مردم به آیات ما ایمان نمى ‏آورند.

از آنجا که در آیات گذشته سخن از استعجال کفار در مورد عذاب و یا تحقق رستاخیز بود و با بى صبرى انتظار وقوع آن را داشتند، و به پیامبر مى‏گفتند: چرا این عذابها را که به ما وعده مى‏دهى دامن ما را نمى‏گیرد؟! چرا قیامت بر پا نمى‏شود؟! در آیات مورد بحث به قسمتى از حوادثى که در آستانه رستاخیز صورت مى‏گیرد اشاره کرده و سرنوشت دردناک این منکران لجوج را مجسم مى‏ سازد.

مى ‏فرماید: هنگامى که فرمان عذاب فرا مى‏رسد و آنها در آستانه رستاخیز قرار مى‏ گیرند، جنبنده‏اى را از زمین، براى آنان خارج مى‏کنیم که با آنها سخن مى‏گوید، و سخنش این است که مردم به آیات خدا ایمان نمى‏آورند (وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ).

منظور از وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ صدور (فرمان خدا و مجازاتى است که به آنها قول داده شده) یا (وقوع رستاخیز و حضور نشانه‏هاى آن) است؛ نشانه‏هایى که با مشاهده آن هر کس خاضع و تسلیم مى‏شود و یقین پیدا مى‏کند که وعده‏هاى الهى هم حق بوده و قیامت نزدیک است، و در آن حال درهاى توبه بسته مى‏شود، چرا که ایمان در چنین شرائطى جنبه اضطرارى خواهد داشت.
البته این دو معنى از یکدیگر جدا نیست، زیرا نزدیک شدن قیامت با عذاب و مجازات گنهکاران همراه است.
اما در اینکه این جنبنده زمینى چیست و کیست؟ و برنامه و رسالت او چگونه است؟ قرآن به صورت مجمل موضوع را بیان کرده است و همین اندازه مى‏گوید که جنبنده‏اى است که خدا او را از زمین در آستانه رستاخیز ظاهر مى‏سازد، او با مردم سخن مى‏گوید و سخنش این است که مردم به آیات خدا ایمان نمى‏ آورند.
به تعبیر دیگر کار او این است که صفوف را از هم جدا مى‏ کند و منکران و منافقان را از مؤمنان مشخص مى‏سازد.
بدیهى است منکران با دیدن این صحنه به خود مى ‏آیند و از گذشته تاریک خویش پشیمان مى‏شوند ولى چه سود که راه بازگشت بسته است.
درباره جزئیات دابة الارض و صفات و مشخصات دقیقش در روایات اسلامى و در کتب تفسیر و حدیث شیعه و اهل سنت، مطالب بسیارى وارد شده است.
دابة به معنى جنبنده و ارض به معنى زمین است. دابة تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمى‏شود بلکه مفهوم وسیعى دارد که انسانها را نیز در بر مى‏ گیرد؛ شواهد این معنا در قرآن:

- در آیه 6 سوره هود مى‏خوانیم: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها: هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خدا است.
- در آیه 61 سوره نحل آمده: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ: اگر خداوند مردم را به خاطر ستمهایشان مجازات مى‏کرد، جنبنده‏اى را بر صفحه زمین باقى نمى ‏گذاشت.
- در آیه 22 سوره انفال مى‏خوانیم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ: بدترین جنبندگان نزد خداوند افراد کر و گنگى هستند که چیزى نمى‏فهمند.

اما در مورد تطبیق دابة بر مصداق خارجی آن، همانگونه که گفتیم، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گویى بنا بر اجمال و ابهام داشته است و تنها وصفى که براى آن ذکر کرده این است که با مردم سخن مى‏گوید و افراد بى ایمان را اجمالا مشخص مى‏کند ولى در روایات اسلامى و سخنان مفسرین، بحثهاى زیادى در این زمینه دیده مى‏شود که در یک جمع بندى مى ‏توان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد:

1- گروهى آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادى از غیر جنس انسان با شکلى عجیب دانسته ‏اند و براى آن عجائبى نقل کرده‏اند که شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء است.
این جنبنده در آخر زمان ظاهر مى‏شود و از کفر و ایمان سخن مى‏گوید و منافقین را رسوا مى‏سازد و بر آنها علامت مى‏نهد.
2- جمعى دیگر به پیروى از روایات متعددى که در این زمینه وارد شده او را یک انسان مى‏دانند، یک انسان فوق العاده، یک انسان جنبنده و فعال که یکى از کارهاى اصلیش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامت‏گذارى آنهاست، حتى از پاره‏اى از روایات استفاده مى‏شود که عصاى موسى و خاتم سلیمان با او است و مى‏دانیم عصاى موسى، رمز قدرت و اعجاز و خاتم سلیمان، رمز حکومت و سلطه الهى است و به این ترتیب او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.

در حدیثى از حذیفه از پیامبر ص در توصیف دابة الارض چنین آمده است:‏
لا یدرکها طالب و لا یفوتها هارب فتسم المؤمن بین عینیه و یکتب بین عینیه مؤمن و تسم الکافر بین عینیه و تکتب بین عینیه کافر و معها عصا موسى و خاتم سلیمان: او به قدرى نیرومند است که هیچکس به او نمى‏رسد و کسى از دست او نمى‏تواند فرار کند، در پیشانى مؤمن علامت مى‏گذارد و مى‏نویسد مؤمن و در پیشانى کافر علامت میگذارد و مى‏نویسد کافر. با او عصاى موسى و انگشتر سلیمان است.

در روایات متعددى دابة بر شخص امیر مؤمنان على (ع) تطبیق شده است:
در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق (ع) مى‏خوانیم: مردى به عمار یاسر گفت: آیه‏اى در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته‏ است. عمار گفت: کدام آیه؟
گفت: آیه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ، این کدام جنبنده است؟
عمار گفت: به خدا سوگند من روى زمین نمى‏نشینم، غذایى نمى‏خورم و آبى نمى‏نوشم تا دابة الارض را به تو نشان دهم. سپس همراه آن مرد به خدمت على (ع) آمد در حالى که آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. هنگامى که چشم امام (ع) به عمار افتاد، فرمود بیا. عمار آمد و نشست و با امام (ع) غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به این صحنه مى‏نگریست، چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعده‏اش وفا نکند غذا نخورد، گویى قول و قسم خود را فراموش کرده است.
هنگامى که عمار برخاست و با على (ع) خداحافظى کرد، آن مرد رو به او کرده و گفت: عجیب است تو سوگند یاد کردى که غذا نخورى و آب ننوشى و بر زمین ننشینى مگر اینکه دابة الارض را به من نشان دهى؟
عمار در جواب گفت:من او را به تو نشان دادم اگر مى‏فهمیدى.
نظیر همین حدیث در تفسیر عیاشى از ابوذر رحمة اللَّه علیه نیز نقل شده است.
علامه مجلسى در بحار الانوار با سند معتبرى از امام صادق (ع) چنین نقل مى‏کند که على (ع) در مسجد خوابیده بود، پیامبر (ص) آنجا آمد، على (ع) را بیدار کرد و فرمود قم یا دابة اللَّه: برخیز اى جنبنده الهى، کسى از یاران عرض کرد: اى رسول خدا آیا ما حق داریم یکدیگر را بر چنین اسمى بنامیم؟
فرمود: نه، این نام مخصوص اوست و اوست دابة الارض که خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ ...
مرحوم ابو الفتوح رازى در تفسیر خود ذیل آیه فوق مى‏نویسد: بر طبق اخبارى که از طریق اصحاب ما نقل شده، دابة الارض کنایه از حضرت مهدى صاحب الزمان (ع) است.
این تعبیر که در روایات وارد شده که عصاى موسى و انگشتر سلیمان که رمز قدرت و پیروزى و حکومت است با او است قرینه‏اى است بر اینکه منظور از دابة الارض یک انسان بسیار فعال است، نه یک حیوان و نیز اینکه در روایات وارد شده که مؤمن و کافر را نشانه‏گذارى مى‏کند و صفوفشان را مشخص مى‏سازد با انسان سازگار است. سخن گفتن با مردم که در متن آیه قرآن به عنوان توصیف او آمده نیز مناسب همین معنى است.
در یک جمع بندى به اینجا مى‏رسیم که از یک سو واژه دابة بیشتر در غیر انسانها به کار مى‏رود (هر چند در قرآن کراراً در مفهوم اعم و یا در مورد انسانها استعمال شده)، از سوى دیگر قرائن متعدد در خود آیه وجود دارد و روایات فراوانى در تفسیر آیه وارد شده است که نشان مى‏دهد منظور از دابة الارض در اینجا، انسانى است بسیار فعال، مشخص کننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و کافر، انسانى است که در آستانه رستاخیز ظاهر مى‏شود و خود یکى از آیات عظمت پروردگار است. (تفسیر نمونه،ج‏15/ص547)
علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) هم در المیزان ذیل آیه مذکور بیانات قابل توجهی دارند. خلاصه ای از فرمایشات ایشان ذکر می شود، عزیزانی که خواهان مطالعه بیشتر هستند، به المیزان، ج‏15/ص395مراجعه فرمایند.

خلاصه بیانات علامه ذیل این آیه:
1- روی سخن در این آیه با کفار امت پیامبر است.
2- مراد از وقع علیهم القول، اینست که عذاب الهی در مورد آنها لازم و محقق گردد.
3- مراد از اخراج از زمین (ْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْض)، یا احیاء و زنده شدن بعد از مرگ است و یا چیزی مانند آن،
4- کلمه دابة به هر موجود زنده ای اطلاق مى‏شود که در زمین راه مى‏رود، که مى‏تواند انسان باشد و مى‏تواند حیوان باشد. اگر انسان باشد که تکلم و سخن گفتنش امرى عادى است، نه خارق العاده و اگر حیوانى بى زبان باشد، آنگاه حرف زدنش مانند بیرون شدنش از زمین امرى است خارق العاده.
در آیات کریمه قرآن چیزى که بتواند این آیه را تفسیر کند و معلوم سازد که این جنبده‏اى که خدا به زودى از زمین بیرون مى‏آورد چیست، و چه خصوصیاتى دارد، و با مردم چه چه مى‏گوید، و چگونه از زمین بیرون مى‏آید، وجود ندارد، بلکه سیاق آیه بهترین دلیل است بر اینکه مقصود قرآن مبهم گویى است و جمله مذکور از کلمات مرموز قرآن است.

حاصل معنای آیه این است که: وقتى برگشت امر مردم [یعنی کفار امت اسلام] به این شود که از آیات حسى و مشهود ما [مانند آسمانها و زمین و ...] یقین برایشان حاصل نشود و به عبارت دیگر استعدادشان براى ایمان آوردن به ما به کلى باطل گشته و تعقل و عبرت‏گیرى از دستشان‏ خارج شود، در این هنگام وقت آن مى‏رسد که آن آیت خارق العاده که وعده داده بودیم نشانشان دهیم و حق را برایشان آن چنان بیان مى‏کنیم که دیگر جز باور و اعتراف به حق چاره‏اى برایشان نماند، پس در این هنگام آن آیت را که دابه و جنبنده‏اى است از زمین بیرون مى‏آوریم، تا با ایشان صحبت کند.
این آن معنایى است که با کمک سیاق و به هدایت تدبّر در آیه به دست مى‏ آید.
آدرس درج مطلب: http://www.askquran.ir/showthread.php?t=22778




  • کلمات کلیدی : آیه، دابّة من الأرض

  • ::: دوشنبه 89/6/15 ::: ساعت 7:7 صبح ::: نظرات شما: نظر